کد مطلب:109155 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

خطبه 234-خطبه قاصعه












[صفحه 7]

خطبه القاصعه سپاس خدای را است كه پوشید جامه عزت و بزرگواری را و برگزید او دو را برای خود نه برای آفریدگانش و گردانید این دو را ممنوع و حرام بر غیر خود و آن دو را برگزید برای بزرگی خود و قرار داد لعنت را بر كسی كه منازعه كند در این دو با او از بندگان خود سپس آزمود با این فرشتگان مقرب خود را تا جدا سازد تواضع كنندگان از آنها را از متكبران پس فرمود خداوند سبحانه و اوست دانا به پنهانیهای دلها و پوشیده های غیبها به تحقیق من آفریننده ام بشری را از گل پس زمانی كه تمام كردم او را و دمیدم در او از روحم بر او درافتدید برای او سجده كنان پس سجده كردند فرشتگان تمامی آنان به اجتماع مگر شیطان فراگرفت او را عصبیت و فخر نمود بر آدم به آفرینش خود و تعقیب نمود بر او برای اصل خویش پس دشمن خدا پیشوای تعصب كنندگان و پیشرو گردنكشان است آن كسی است كه قرار داد بنیان عصبیت را و به نزاع برخاست با خدا بر سر جامه بزرگی و پوشید لباس تكبر را و دور افكند پوشش فروتنی را آیا نمی بینید چگونه كوچك قرارداد او را خداوند برای تكبرش و پست كرد او را برای برتری جوئیش قرارداد او را در دنیا رانده شده و آماده كرد برای او در آخرت آتش سوزان

را

[صفحه 8]

و اگر خدا می خواست بیافریند آدم را از نوری برباید دیده ها را روشنی آن و مبهوت سازد عقلها را زیبائی آن و از عطری بگیرد نفسها را بوی خوش او هرآینه می كرد و اگر می كرد می گردید برای او گردنها فروتنی كننده و سبك می شد امتحان در آن بر فرشتگان ولكن خداوند سبحان می آزماید آفریدگانش را به بعضی آنچه نمی دانند ریشه آن را برای جدا ساختن با آزمایش آنان را و نابود ساختن گردنكشی را از آنان و دور ساختن تكبر را از آنان عبرت گیرید به آنچه بود از كار خدا به شیطان آنگاه كه نابود ساخت عمل زیاد و كوشش فراوان او را و حال آنكه پرستش كرده بود خدا را شش هزار سال معلوم نیست آیا از سالهای دنیا بود یا از سالهای آخرت از جهت تكبر یك ساعت پس كیست بعد از ابلیس سالم بماند (از عذاب) بر خدا به مثل نافرمانی او نه چنین است، نیست خداوند سبحان داخل نماید به بهشت انسانی را به امری كه بیرون نمود به سبب آن از آنجا فرشته ای را به تحقیق حكم او در اهل آسمان و اهل زمین یكی است و نیست میان خدا و میان هیچكس از خلق او رخصتی در مباح ساختن حریمی كه حرام كرده آن را بر جهانیان

[صفحه 8]

پس برحذر باشید ای بندگان خدا از دشمن خدا از اینكه سرایت دهد به شما بیماری خود را و از اینكه بلغزاند شما را با فریاد خود و از اینكه گرد آورد بر ضرر شما سواران و پیادگان خود را سوگند به زندگانیم به تحقیق به چله كمان نهاد برای هلاك شما تیر خطرناك را و بركشید كمان را برای شما با كشیدن سخت و تیر انداخت به سوی شما از جای نزدیك و گفت ای پروردگار من به سبب آنچه گمراه كردی مرا هرآینه میارایم برای آنان در زمین و هرآینه گمراه خواهیم نمود همه آنان را پیش گوئی كننده بود دور از صواب گوینده تو از روی گمان نادرست تصدیق كرده او را به آن فرزندان نخوت و برادران عصبیت و سواران مركب گردنكشی و نادانی تا اینكه رام گردید او را سركشان از شما و پابرجا شد طمع از او در شما و آشكار گشت چگونگی راز نهان بسوی امر روشن قوت یافت حكومتش بر شما از نزدیك آورد سپاه خود را به سوی شما تا افكندند شما را در تنگه های پستی و انداختند شما را در گودالهای كشتن و پایمال كردند شما را با زخم سخت با نیزه زدن در چشمهای شما و با بریدن گلوهای شما و با كوبیدن سوراخ بینی های شما و اراده افكندن در قتلگاههایتان و راندن با حلقه های مهار خشم به سوی آتشی كه

برایتان آماده شده است و گردید شیطان بزرگترین زخم زننده در دین شما و افروزنده ترین آتش افروز در دنیای شما از كسانی كه برگردیدید برای آنها آشكارا دشمنی كننده و برای (دفع) آنها گرد می آئید پس بگمارید به دفع وی خشم خود را و برای وی كوشش خویش را به خدا سوگند به تحقیق نازش كرد بر ریشه شما و نكوهش نمود در حسب شما و عیبجوئی كرد در نسب شما و گرد آورد سواران خود را برای (گمراه كردن) شما و اراده نمود به پیادگانش (بستن) راه شما و شكار می كنند شما را در هر جا و می زنند سر انگشتانتان را نمی توانید سر باز زنید (از ایشان) به حیله ها و نمی توانید دفع دادنشان به تصمیمی در انبوه خواری و دائره تنگ و جایگاه مرگ و جولانگاه بلا و سختی پس خاموش سازید آنچه را كه نهان است در دلهایتان از آتش عصبیت و كینه های جاهلیت كه جز این نیست این حمیت می باشد در مسلمان از افكنده های شیطان و خودخواهی ها و تباه كردنها و وسوسه های او و عزم كنید نهادن فروتنی را بر سرهایتان و افكندن خودخواهی را زیر پایتان و كندن خود بزرگ بینی را از گردنهایتان و بكار برید فروتنی را لشكر مسلح بین خود و دشمنانتان شیطان و لشگرش زیرا او را از هر گروهی لشكرها و یاران و پیادگ

ان و سواران است و نباشید مانند گردنكش بر فرزند مادرش بدون اینكه برتری قرار داده باشد خداوند در او جز آنكه روی آورد خود بزرگ بینی به او از دشمنی و ناشی از رشك و افروخته شد تعصب در دل او از آتش خشم و دمید شیطان در بینی او از باد خودبزرگ بینی كه از پی آورد او را خداوند به سبب آن پشیمانی را بر گردنش نهاد گناهان كشندگان را تا روز رستخیز

[صفحه 10]

آگاه باشید بسیار كوشش نمودید در ستمگری و تباهكاری در زمین آشكار گردید با خدا دشمنی را و بیرون آمدید برای جنگ با مومنین هان از خدا بترسید از خدا بترسید در گردنكشی تعصب و خودپسندی جاهلیت زیرا كبر پدید آرنده دشمنیها و جایگاه وسوسه شیطان است كه فریب داده است با آن امتهای گذشته و قرنهای پیش را تا اینكه فرو رفتند در تاریكیهای نادانی آن و پرتگاههای گمراهی آن در حالی كه خوارها از راندن او و رام در كشیدنش بودند كاری است یكنواخت شدند دلها در آن و از پی یكدیگر رفتند گذشتگان بر آن و خودبزرگ بینی كه تنگ گشت سینه ها به سبب آن، زنهار، زنهار برحذر باشید از فرمانبری مهترانتان بزرگانتان كه گردنكشی كردند از شرف و جاه خودشان و جویای برتری شدند بالاتر از نسبشان و نسبت دادند زشتی (جبر) را بر پروردگارشان و انكار كردند بر خداوند بر آنچه احسان كرده به ایشان ستیزه كردند با قضاء و قدر او و چیرگی كردند با نعمتهایش زیرا آنان پایه های پایه عصبیت و ستونهای پایه های فساد و شمشیرهای تفاخر جاهلیت می باشند. از خدا بترسید، و نباشید برای نعمتهای او بر شما ناسپاسگر و نه به احسان او به شما رشكبرندگان و پیروی نمائید از ناكسان آنان كه آش

امیدید با آب پاكیزه خود آب تیره ایشان را و مخلوط نمودید تندرستی خویش را به بیماری آنان و داخل ساختید در حق خویش باطلشان را در حالیكه آنها پایه تباهكاری و ملازم مخالفت هستند گرفت آنها را شیطان شتران باركش گمراهی و سپاهیانی به آنان می تازد بر مردم و ترجمه كنندهائیكه سخن می گوید به زبان آنها برای دزدیدن عقلهای شما برای داخل شدن در چشمهایتان و برای دمیدن در گوشهایتان پس قرار داد شما را هدف تیر خود و پایمال كردن گام خود و دام دست خود پس پند گیرید به آنچه رسید به امتان گردنكش پیش از شما از كیفر خدا و قهرهای او و بلاهای او و عذابهای او و پند پذیرید بجاهای به خاك افتادن چهره شان و جاهای افتادن پهلوهاشان و پناه ببرید به خدا از تولید كنندگان تكبر چنانكه به او پناه می برید از پیشامدهای روزگار

[صفحه 11]

و اگر اذن می داد خداوند در خودبزرگ بینی به كسی از بندگانش اجازه می داد در آن به برگزیده پیغمبران و دوستان خود ولیكن او سالم منع كرده آنان را از گردنكشی و پسندید برایشان فروتنی را پس چسباندند به زمین گونه های خویش را و مالیدند به خاك چهره هاشان را و فرو خواباندند بالهای (فروتنی) خود را برای مومنین و بودند گروهی ضعیف شمردگان آزمود آنها را خداوند به گرسنگی و گرفتار فرمود آنان را به سختی و آزمود آنها را به امور بیم آور و لرزانشان كرد با ناخوشیها پس می پندارید خوشنودی و خشم خدا را به دارائی و یا فرزند داشتن از روی نادانی به مراكز آزمایش و امتحان در جاهای توانگری و تنگدستی زیرا كه فرمود خداوند سالم و بزرگ آیا گمان می كنند آنچه یاری می دهیم آنان را به آن از دارائی و فرزندان می شتابیم برای آنها در نیكوئیها بلكه نمی فهمند زیرا خداوند پاك می آزماید بندگان خود را كه در پیش خویش دارای گردنكشی هستند بدوستانش كه ضعیف شمردگانند در دیدگان آنها و وارد شد موسی پسر عمران و با او بود برادرش هارون- درود خدا بر آن دو باد- بر فرعون و در بر آنها جامه های پشمی و در دستشان عصای چوبی بود با او قرار گذاشتند اگر اسلام آورد پ

ایندگی ملك و ادامه عزتش پابرجا باشد او گفت آیا به شگفت نمیافتید از این دو تن با من شرط می نمایید برجا ماندن سروری و بقاء پادشاهی را در حالیكه خودشان بدینحالند كه می نگرید از نداری و خواری چرا انداخته نشد بر آنها دست بندها از طلا برای بزرگ شمردن طلا و گرد آوردن آن و پشت انگاشتن پشم و پوشیدنش را

[صفحه 12]

و اگر می خواست خداوند پاك پیامبرانش را آن هنگام كه برانگیخت آنان را اینكه بگشاید برای آنها گنجهای زر و كانهای طلاهای ناب را و باغهایی را كه در آنها انواع درختان می نشانند و همراه سازد با ایشان مرغهای آسمان و جانوران زمین را هرآینه می كرد و اگر چنین می كرد ساقط می شد آزمایش و ضایع می گردید پاداش و نابود می شد اخبار (غیبی) و لازم نبود برای قبول كنندگان مزدهای آزمایش شدگان و سزاوار نمی شدند مومنین ثواب نیكوكاران را، و جدا می شد نامها از معانی خویش ولكن خداوند پاك گردانید پیمبرانش را توانا در اراده هایشان، و ناتوانان در آنچه می نگرند دیده ها از حالاتشان یا قناعتی كه پر می كرد دلها و دیده ها را از بی نیازی و یا تنگدستی پر می نمود چشمها را و گوشها را از رنج و آزار و اگر بودند پیغمبران دارای توانائی غیر قابل شكست و غلبه ای كه مغلوب نشود و سلطنتی كه كشیده می شد به سوی آن گردنهای مردان و بسته می گردید به سوی آن گرههای تنگ مراكب یا بود اینحال آسانتر بر مردم در پند گرفتن و دورتر بود برای آنان از گردنكشی و البته ایمان بیاورند از جهت ترسی چیره شونده بر آنان یا از راه رغبت كه میل دهنده باشد ایشان را به سوی او م

ی بود نیتها مشترك و نیكوئیها قسمت شده (قسمتی برای دنیا و قسمتی برای آخرت) ولكن خداوند سبحان خواسته كه باشد پیروی از پیغمبران و تصدیق به كتابهای او و فروتنی برای ذات او و رام شدن از برای فرمان او و گردن نهادن به فرمانبرداریش و چیزهائی كه مخصوص خود او باشد آمیخته نشود به آنها از غیر آنها چیزی و هرگاه باشد آزمایش و آزمون بزرگتر باشد ثواب و پاداش بیشتر

[صفحه 13]

آیا نمی نگرید كه خداوند پاك آزمایش كرد پیشینیان را از زمان (خلقت) آدم صلوات الله علیه تا آخرین كس از این جهانیان به سنگهائی كه نه زیان رسانند و نه سود بخشند و نه می بینند و نه می شنوند قرار داد آنها را خانه محترم خود كه گردانید خدا آن را برای مردم خیزش سپس قرار داد آن را در دشوارترین جاهای زمین از جهت سنگستان بودن و كمترین جاهای بلند دنیا از جهت كلوخ و تنگترین دره ها از جهت كمی فاصله بین كوههای ناهموار سخت و ریگهای نرم و چشمه های كم آب و دههای از هم دور كه نه شتر آنجا فربه شود و نه اسب و نه گاو و گوسفند آنگاه فرمود به آدم علیه السلام و فرزندانش تا برگردانند جوانب خود را به سوی آن پس گردید آنگاه خانه كعبه جایگاه سود دادن سفرهاشان و نهایت برای انداختن بارهاشان مایل می شود به سوی آن باطن دلها از بیابانهای بی آب و گیاه دور از آبادی و از راههای فراخ واقع میان دره ها و كوههای ژرف و از جزیره های دریاهای بریده شده تا اینكه بجنبانند دوشهای خود را با خضوع و فروتنی لا اله الا الله بگویند برای خدا گرد آن خانه با شتاب بروند بر پاهاشان ژولیده مو و غبارآلود برای او در حالی كه انداختند جامه هاشان را در پس پشتهای

خود و زشت كرده اند با زیاد نمودن موها نیكوئیهای خلقت خود را آزمایش نمود امتحانی بزرگ و امتحان سخت و آزمایش آشكار و آزمایشی كامل گردانید آن را خداوند سبب دریافت رحمت خود و رسیدن به بهشت خود و اگر می خواست خداوند پاك اینكه قرار دهد خانه خویش را كه محترم است و عبادتگاههای بزرگ خویش را میان باغها و جویها و زمین نرم و هموار با بسیاری درختها با میوه های نزدیك به هم و ساختمانهای بهم پیوسته و دههای نزدیك بهم و بین گندم سرخ گونه و مرغزار سبز و زمینهای پرگیاه باغهای پردرخت و ناحیه های با آب بسیار و كشتزارهای تازه و راههای آباد هرآینه می شد خداوند اندك می گردانید مقدار پاداش را به مناسب كمی آزمایش و اگر بودی پایه هائیكه خانه بر آنها نهاده شده و سنگهائیكه با آنها بالا برده شده میان زمرد سبز و یاقوت سرخ و نور و روشنائی هرآینه سبك می نمود اینچنین ساختمانی زد و خورد شك را در سینه ها و به یكسو می نهاد كوشش شیطان را از دلها و دور می نمود نگرانی تردید را از مردم ولكن خداوند می آزماید بندگانش را به سختیهای گوناگون و بندگی می خواهد از آنان با كوششهای گوناگون و مبتلا می سازد ایشان را به انواع ناخوشایندها برای بیرون كردن كبر از د

لشان و جا دادن فروتنی در جانهایشان تا قرار دهد این آزمایش را درهای گشوده به سوی فضل و احسان خود در وسایل آسان برای عفو و بخشش خود

[صفحه 14]

زنهار زنهار شما را به خدا بترسید از عذاب دنیوی ستم و از عذاب سنگین اخروی ستمگری و از بدی پایان خودبزرگ بینی زیرا ستمگری بزرگترین دام شكار شیطان است و حیله بزرگتر اوست كه بر می جهد بر دلهای مردان مانند برجستن زهرهای كشنده و ناتوان نمی شود هرگز و كشتنگاه هیچیك را اشتباه نمی كند نه دانشمند را برای دانائی و نه درویش را در جامه كهنه اش و از اینست نگهداشتن خداوند بندگان مومن خود را بوسیله نمازها و زكوه ها و كوشش در گرفتن روزه در روزهای واجب شده برای آرام كردن اعضایشان (از نافرمانی) و به زیر افكندن دیده هایشان و رام شدن جانهایشان و نرمی دلهایشان و بیرون نمودن كبر و خودپسندی از آنان برای اینكه در این است از مالیدن رخسارهای نیكو به خاك برای فروتنی و از چسبانیدن اعضاء شریفه به زمین برای اظهار كوچكی و رسیدن شكمها به پشتها از روزه داری برای خضوع علاوه بر آنكه در زكوه است از رساندن میوه های زمین و جز آنها به صاحبان نیاز سخت و احتیاچ بنگرید به آنچه در این كارهاست از ذلیل ساختن ظاهر شوندگان فخر و بازداشتن از آشكار شوندگان گردنكشی

[صفحه 15]

و بتحقیق نظر كردم و نیافتم هیچیك از جهانیان را كه تعصب نماید بر سر چیزی از چیزها مگر از روی سببی مشتبه ساخته حقیقت را بر نادانان یا از روی دلیل نفوذ كرده به خردهای نادانان جز شما را كه تعصب و گردنكشی می كنید برای امری معلوم نمی شود بر آن سببی و نه علتی اما شیطان پس تعصب كرد بر آدم برای اصل خود و سرزنش نمود او را در آفرینش وی و گفت من از آتشم تو از گلی اما توانگران از عیاشهای امتها تعصب كردند برای نشانه های مواضع نعمتها و گفتند ما افزون هستیم از نظر دارائیها و فرزندان و معذب نخواهیم بود اگر چاره و گریزی ندارید از تعصب كشی باشد تعصب شما برای صفات شایسته و كارهای پسندیده و چیزهای... كه برتری می جویند در آن صفات بزرگان و دلیران از خاندانهای عرب و روسای قبیله ها به سبب خوهای مرغوب و عقلهای بزرگ و مراتب بلند و صفات پسندیده پس تعصب نمائید برای خصلتهای ستوده از نگاهداشتن حق همسایه و وفا به عهد و پیمان و فرمانبرداری نیكوكاران و نافرمانی گردنكشان و فراگرفتن احسان و دست كشیدن از ستم و بزرگ شمردن خونریزی و دادگری برای مردم و فرونشاندن خشم و دوری جستن از تباهكاری در زمین

[صفحه 15]

بترسید از آنچه رسید به امتها پیش از شما از عذابها بر اثر زشتكاریها و بدكرداری ها و یادآوری در نیكی و بدی حالات آنان را و بترسید از اینكه باشید مانند آنان هرگاه اندیشیده در تفاوت دو حال آنان پس جدا نشوید از هر كاری كه ملازم شد ارجمندی به سبب آن بحال آنان و دور شد دشمنان بجهت آن از آنان و پاینده شد تندرستی در آن به ایشان و رام شد نعمت برای آن با ایشان و پیوند داد بزرگواری بر آن كار پیوستگی آنان را از قبیل دوری كردن از جدائی و ملازم شدن به سازگاری و ترغیب به یكدیگر بر آن و سفارش یكدیگر به آن و دوری كنید از هر كاری كه شكست مهره پشت آنان را و سست نمود توانائی آنان را از قبیل كینه ورزی دلها و دشمنی سینه ها و پشت كردن اشخاص به هم و یاری نكردن دستها یكدیگر را و اندیشه كنید در حالات گذشتگان از مومنین پیش از شما چگونه بودند در موقع آزمایش و رنج كشیدن آیا نبودند سنگین ترین مردمان از جهت گرانباری و رنجبرترین بندگان از روی بلا و تنگترین اهل دنیا از روی زندگیانیشان گرفتند آنان را فرعونیان بندگان و رسانیدند به آنان سختی عذاب و جرعه جرعه نوشاندند به آنها تلخی را این بود حال آنها در خواری هلاكت زیر تسلط و استیلای

(فرعونها) نمی یافتند چاره ای در سرباز زدن و نه راهی برای دفاع تا آنگاه كه دید خداوند پاك راستی شكیبائی را از ایشان بر رنج بردن در راه محبت خود و صبر كردن بر ناخوشیها از ترس او قرار داد برای آنان از سختیهای گرفتاری رهائی پس بدل كرد بر آنها عزت را بجای خواری و امنیت را بجای ترس پس گردیدند پادشاهان فرمانده و پیشوایان رهنما و رسید بزرگواری از جانب خدا به ایشان آنقدر كه نرسانید آرزوها به سوی آن آنان را پس نگاه كنید چگونه بودند زمانی كه بود جمعیتها گردهم آمده و خواهشها با هم سازگار و دلها راست و دستها پشتیبان ایم و شمشیرها كمك یكدیگر و بینائیها ژرف نگر و تصمیمها یگانه آیا نبودند مالكان در اطراف زمینها و مالكان بر گردنهای جهانیان پس نگاه كنید به آنچه برگشتند به سوی آن در كارهاشان آنگاه كه جدائی افتاد و پراكنده گشت سازگاری و مختلف گردید سخن در دلها و گروه گروه شدند مخالف همدیگر و با یكدیگر جنگیدند در این هنگام بیرون آورد خدا از برایشان لباس عزت و بزرگواری خود را و گرفت از آنها فراوانی نعمتش را و باقیمانده داستان سرگذشتهای آنان در بینتان برای عبرت گرفتن پند گیرندگان از شما

[صفحه 17]

عبرت گیرید از پیشامدهای فرزندان اسماعیل و پسران اسحاق و اولاد اسرائیل علیهم السلام كه چه بسیار متناسب است سرگذشتها و چه نزدیك است داستانها (با یكدیگرم) اندیشه نمائید سرگذشت ایشان و چگونگی پراكنده و جدائیشان در زمانی كه بودند پادشاهان ایران و روم سروران برای آنان می راندند آنان را از كشتزارهای ناحیه ها و دریاهای عراق و سبزه زار جهان به سوی جاهای روئیدن... و مكانهای وزیدن بادهای تند و سختی زندگانی پس رها كردند آنان را درویش و مستمند مصاحبان چهارپایان پشت زخم و پشم ذلیل ترین امت ها از نظر محل سكونت و خشكترین زمینها از جهت آسایشگاه گرد نمی آیند به زیر بال خواننده ای كه به آن پناه برند و نه به زیر سایه پیوستگی كه تكیه كنند بر پیروزی آن حالات آنان متزلزل و قدرتهایشان ناموافق و بسیاریشان پراكنده است در فتنه سخت و دراز و پرده های نادانی از قبیل زنده بگور كردن دختران و پرستیدن بتها و دوری جستن از خویشان و غارتگری از هر جانب بنگرید به سوی جاهای وقوع نعمتهای خداوند بر ایشان زمانیكه فرستاد به سوی آنان پیغمبری پیوند داد با شریعت او فرمانبری آنها را و گرد آورده بر دعوت او پیوستگی ایشان را چگونه گسترد نعمت و آسا

یش بال بزرگواری خود را به روی آنها روان كرد بر آنان نهرهای خوشگذرانی خود را و گرد آورد شریعت آنها را در سودهای پر بركت خود گردیدند در نعمت آن غرق شدگان و در گوارائی زندگانی آن شادمان در حالی كه برقرار شد كارها بر ایشان در سایه قدرت كامله و جا داد ایشان را آن و... در پناه قدرت غالب و آسان گردید... به ایشان در مقام بلند پادشاهی استوار ایشان بودند فرمانده بر جهانیان و پادشاهان در اطراف زمینها مالك می شوند به كارها بر كسی كه بود مالك در آن كارها بر ایشان و اجرا می كردند فرمانها را در حق كسی كه سابق اجرا می كردند آن را در ایشان فشرده نمی شود آنها را نیزه ای و كوبیده نمی شود آنان را سنگی

[صفحه 18]

آگاه باشید شما رهانیدید دستهاتان را از ریسمان فرمانبری و رخنه كردید در حصار خدا كه به اطراف شما كشیده شده بود بوسیله حكمهای جاهلیت و خداوند سبحان منت نهاد بر تمامی این امت در آنچه بست بین آنها از ریسمان آن پیوستگی چنان پیوستگی كه برمی گردند در سایه آن و قرار می گیرند در پناه آن به نعمتی كه نمی داند كسی از آفریدگان بهای آن را زیرا بهای پیوستگی افزونتر از هر بهائی هست و بزرگتر از هر بزرگی است و بدانید شما برگشتید بعد از هجرت اعراب بادیه نشین و بعد از دوستی گروه گروه چنگ نزدید از اسلام مگر به نام آن و نمی شناسید از ایمان مگر نشان آن را می گوئید به آتش می رویم به ننگ تن نمی دهیم گوئیا شما می خواستید وارونه سازید اسلام را بر روی آن با دریدن پرده احترام آن و شكستن پیمان آن چنان پیمان كه قرار داده خداوند آن را برای شما پناه در زمین خود و امنیت در میان آفریدگانش و شما اگر پناه ببرید به غیر اسلام می جنگند با شما كفار و آنگاه نه جبرئیل و نه میكائیل و نه مهاجرین و نه انصار شما را یاری خواهند كرد مگر زد و خورد كنید با شمشیر تا حكم فرماید خداوند بین شما به راستی كه نزد شما است داستانهائی از عذاب خدا و درهم كوب

نده او و از روزهای او و پیشامدهای او پس دیر می پندارید عذاب او را از جهت نادانی به مواخذه و سهل انگاشتن سختگیری او و خاطر جمع شدن از عذاب او به جهت دیر رسیدن زیرا خداوند پاك از رحمت خود دور نساخت مردم قرن گذشته را در میان شما مگر به جهت ترك نمودن ایشان امر به معروف و نهی از منكر را پس خداوند لعن فرمود نفهمان را از جهت برای گناه كردن و خردمندان را از جهت نهی از منكر نكردن

[صفحه 18]

آگاه باشید گسیختید رشته اسلام را متروك گذاردید حدودش را و میراندید احكامش را بدانید امر فرمود خداوند مرا به جنگ با ستمگران و پیمانشكنان و تباهكاران در زمین پس با پیمانشكنان جنگیدم و با آنانكه دست از حق برداشتند جهاد كردم و آنان را كه از دین بیرون رفتند خوارشان كردم و اما شیطان ردهه را بی نیاز گردیدم از او به سبب صدای ترسناكی شنیدم از آن فریاد تپش دل و لرزش سینه اش را باقی ماند كمی از ستمگران اگر خداوندم مهلت دهد در بازگشتن برایشان دولت را از آنان می گیریم مگر اندكی كه پراكنده شوند در اطراف شهرها پراكنده شدنی

[صفحه 19]

من پست كردم در كوچكی رئیسان عرب را و شكستم شاخه های نو برآمده دلیران قبیله ربیعه و مضر را و به تحقیق دانستید قدر و منزلت مرا از رسول خدا صلی الله علیه و آله به سبب خویشی نزدیك و مقام بلند و احترام مخصوص و قرار داد مرا در كنار تربیت خود در حالیكه من طفل بودم مرا می چسبانید به سینه اش و در آغوش می داشت مرا در بسترش و به من می مالید تنش را و می بویانید به من بوی خوب خویش را و می جوید چیزی را سپس به من می خورانید آن را و نیافت از من دروغ در گفتاری و نه خطا و اشتباه در كرداری و همراه ساخت خداوند به آن حضرت صلی الله علیه و آله از همان دوران شیرخوارگی و كودكی بزرگترین فرشته از فرشتگانش را سیر می داد او را به راه بزرگواریها و خوهای ستوده جهان در شب و روز او و من پی او می رفتم مانند رفتن بچه شتر در پی مادرش می افراشت برایم در هر روزی از خوهای خود نشانه ای و به من امر می فرمود پیروی از او را و اقامت می نمود در هر سالی در كوه حراء و می دیدم او را و غیر من او را نمی دید و جمع نكرد یك خانه ای آن زمان در اسلام مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله و خدیجه را كه من سوم ایشان بودم می دیدم نور وحی و رسالت را و می بوئید

م بوی پیغمبری را و شنیدم صدای شیطان را هنگامی كه نازل شد وحی بر آن حضرت صلی الله علیه و آله گفتم ای رسول خدا این چه صدائی است فرمود این شیطان است كه توصیه گردیده است از عبادتش تو می شنوی آنچه من می شنوم و می بینی آنچه من می بینم مگر اینكه پیغمبر نیستی ولیكن تو وزیری و تو بر خیر و نیكوئی هستی

[صفحه 20]

و بودم من با پیغمبر صلی الله علیه و آله زمانی كه آمد نزد او گروهی از بزرگان قریش و گفتند بر او ای محمد تو ادعا كردی امر بزرگی را ادعا نكرده است آن را پدران تو و از كسی از خاندان تو و ما از تو امری درخواست می نمائیم اگر آن را برای ما بجا آوری و بما بنمائی آن را می دانیم كه تو پیغمبر و فرستاده او هستی و اگر بجای نیاوری می دانیم تو جادوگر و دروغگو هستی فرمود پیغمبر صلی الله علیه و آله چه می خواهید گفتند بخوان برای ما این درخت را تا كنده شده با ریشه هایش و در پیش رویت بایستد فرمود پیغمبر صلی الله علیه و آله خداوند بر هر كار تواناست اگر بكند خداوند این كار را برای شما آیا ایمان می آورید و به حق گواهی می دهید گفتند آری فرمود من به شما نشان می دهم آنچه را می طلبید و می دانم شما بر نمی گردید به سوی نیكی و بین شما كسی است در چاه انداخته می شود و كسی هست لشكرها را گرد آورد پس از آن فرمود پیغمبر صلی الله علیه و آله ای درخت اگر تو ایمان داری به خدا و روز رستخیز و می دانی من پیغمبر خدا هستم با ریشه های خود كنده شو تا در پیش روی من بایستی به فرمان خدا و سوگند به خدائی كه برانگیخت آن حضرت را به حق كنده شد درخت ب

ا ریشه هایش و آمد در حالی كه صدای سخت داشت و صدائی مانند بالهای مرغان تا ایستاد در پیش روی پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مانند مرغ پر و بال زنان و افكند شاخه ای بلند خود را بر سر رسول خدا صلی الله علیه و آله و بعضی از شاخه هایش را بر دوش من افكند و من بودم از طرف راست آن حضرت صلی الله علیه و آله پس چون دیدند آن گروه آنرا گفتند از روی سركشی و گردنكشی بفرما تا نیمی از آن پیش تو آید و نیمه دیگر جای خود بماند پس فرمان داد درخت را به آن.. . آنگاه نیمه آن به سوی آن حضرت رو آورد به شگفترین روی آوردن و سختترین صدا كردن و نزدیك بود بپیچد به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند از روی ناسپاسی و ستیزگی امر كن این نیمه باز گردد و به نیمه خود بپیوندد همچنانكه بود پیغمبر صلی الله علیه و آله امر فرمود آن را درخت بازگشت من گفتم سزاوار پرستش جز خدا نیست من نخست كسی هستم كه ایمان به تو آوردم ای رسول خدا و نخست كسی كه اقرار كردم به اینكه درخت بجا آورد آنچه را كه كرد به فرمان خدای بزرگ برای اعتراف بر پیغمبری تو و احترام فرمانت همه آن گروه گفتند جادوگر بسیار دروغگوئی است شگفت جادوئی كه در آن چابك است و تصدیق می نماید تو را در كارت

مگر مانند این شخصی كه قصدشان من بودم و من از گروهی هستم باز نمی دارد و آنان را در راه خدا توبیخ سرزنش كنده ای چهره آنان چهره راستگویان و سخنشان سخن نیكوكاران است شب را آباد كنند و روز را نشانه و راهنما هستند چنگ درافكنده اند به رشته قرآن زنده می كنند راههای خدا و روشهای پیغمبرش را گردنكشی نمی كنند و زیاده طلبی و نادرستی و تباهكاری نمی كنند دلهایشان در بهشت و بدنهایشان مشغول كار است.


صفحه 7، 8، 8، 10، 11، 12، 13، 14، 15، 15، 17، 18، 18، 19، 20.